انتخابات آینده مجلس، و اختلاف نظرهای درون‌جناحی

۱۳۹۰/۰۶/۰۳
غلامعلی حداد عادل رئیس مجلس هفتم و مشاور عالی رهبر جمهوری اسلامی ایران به تازگی از تمایل رهبر به حضور اصولگرایان در انتخابات مجلس در قالب یک فهرست واحد سخن گفته است. گفته‌هایی که واکنش‌هایی را در میان دیگر چهره‌های اصولگرا برانگیخت. آنجا که چهره‌هایی چون حسن غفوری فرد، محسن یحیوی و حمیدرضا کاتوزیان که گروه‌های مختلفی از اصولگرایان را نمایندگی می‌کنند به شدت از هزینه کردن از رهبر در بحث انتخابات انتقاد کردند.غلامعلی حداد عادل نیز چندی پیش هم در گفته‌هایی در جمع جبهه پایداری یکی از تشکل‌های تازه منشعب شده در میان اصولگرایان با اشاره به دیدگاه‌های رهبر جمهوری اسلامی ایران در مورد وحدت اصولگرایان هشدار داده بود که روند انشعاب در میان اصولگرایان ممکن است به قیمت شکست آنان در انتخابات آینده مجلس تمام شود.

اصولگرایان از هم اکنون برای انتخابات مجلس نهم که در اسفندماه برگزار می‌شود مشغول وزن کشی هستند و در این میان همچنان این نگرانی در میان اصولگرایان منتقد دولت هست که گروه‌های نوخاسته حامی محمود احمدی‌نژاد اکثریت کرسی‌های مجلس را از آنان بربایند. نگرانی‌هایی که درهمفکری این گروه از منتقدان دولت با جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم متجلی است.

در این میان از اردوگاه جناح اصلاح‌گرا و فعالان جنبش سبز در داخل و خارج ایران هم صداهای متفاوتی به گوش می‌رسد و تفاوت دیدگاه این گروه از فعالان سیاسی طیف گسترده‌ای را از همراهی با منتقدان دولت تا عدم مشارکت در انتخابات در بر می‌گیرد. در همین باره نظر سه میهمان این هفته برنامه دیدگاه‌ها را با سه نظر مختلف جویا شده‌ایم.

در هند اسماعیل گرامی‌مقدم نماینده اصلاح‌گرا از بجنورد در دوره هفتم مجلس، در تورونتو علیرضا حقیقی تحلیلگر سیاسی و در فرانکفورت مهدی خانبابا تهرانی فعال سیاسی جمهوریخواه.

  • در مورد این بحث انتخابات آینده مجلس از تازه‌ترین تعرض‌ها در گفته‌های اصولگرایان و جناح راست گفته‌های حسن غفوری فرد است که روز پنجشنبه در پاسخ به غلامعلی حداد عادل گفت صحبت از تمایل رهبر به ارایه تنها یک فهرست انتخاباتی به مصلحت نیست. این اختلاف نظر چه چیزی را نشان می‌دهد در مورد سمت و سوی موضعگیری‌های اصولگرایان پیشاپیش انتخابات آینده مجلس؟ آقای اسماعیل گرامی مقدم؟

شرایط آینده انتخابات بسیار متفاوت از دوره‌های گذشته است. دلیل عمده‌اش این است که در سی سال گذشته مسبوق به سابقه بوده دو جریان راست یا چپ یا جریان اصولگرا و اصلاح طلب مقابل همدیگر صف آرایی می‌کردند. اما در این انتخابات به دلیل اینکه جریان اصلاح طلب یا نخواهد توانست به صورت کامل در انتخابات حضور پیدا کند یا با تعداد کمی در حوزه‌های انتخابی رقابت را شروع خواهد کرد.

به همین دلیل در بین اصلاح طلبان و اصولگرایان این دلیل مهمی است که آن‌ها را مجاب می‌کند به سمتی بروند که رقابت را در درون خودشان بیشتر کنند و به همین دلیل این ائتلافی که در بین اصولگرایان دارد شکل می‌گیرد یا به عبارت دیگر گروه‌های هفت به اضافه هشت از این جهت اهمیت پیدا می‌کند.

اما جهت دیگر اختلاف‌ها به نظر من شاید گفته‌های آقای غفوری فرد هم پررنگ نباشد بیشتر اگر ما این گروه‌های اصولگرا را به دو طیف اصولگرایان سنتی یا اصولگرایانی که پایبند به وحدت نظر در راس نظام هستند تقسیم کنیم و چند جبهه دیگر که باز شده به نام هواداران دولت تقسیم کنیم بیشتر اختلاف دیدگاه‌ها در بین این گروه‌ها از اینجا سرچشمه می‌گیرد.

به دلیل اینکه در گذشته مرجع رای اصولگرایان رای‌های پایگاه‌های بسیج بوده و هواداران ثابت و سنتیشان. یک فاکتور جدید دیگر در این انتخابات خودش را نشان خواهد داد و آن پشتوانه رایی که طرفداران دولت به آن دل بسته‌اند و به دلیل توزیع یارانه‌ها و به صورت نقدی و از طرفی با داشتن قدرت منطقه‌ای یعنی بخشداران، فرمانداران و استانداران به راحتی قادر خواهند بود که از نامزدهای مورد حمایتشان به واسطه قدرت و ثروت حمایت کنند و دل بسته‌اند به اینکه اکثر کرسی‌ها را به دست بگیرند.

از این جهت اصولگرایان سنتی در صورتی که بینشان وحدت به وجود نیاید و نتوانند به یک لیست واحد برسند از این امکان مرجع رای نخواهند توانست استفاده کنند و همه آن حاشیه پیدا خواهد کرد به حامیان دولت.

در همین راستا است که آقای لاریجانی و باهنر به آنجا می‌رسند که خواهش و تمنا می‌کنند که اصلاح طلبان در انتخابات آینده حضور پیدا کنند. حضور اصلاح طلبان در انتخابات حتما توجیه خواهد کرد وحدت در بین اصولگرایان را و به مانند قبل آن‌ها وحدت خواهند کرد.

هدف دیگرشان این است که از سر خوردن اصولگرایان هوادار دولت جلوگیری می‌کند و آن‌ها را در صف اصولگرایان حفظ خواهد کرد و از رای آن‌ها می‌توانند استفاده کنند. به هر میزان که جریان اصولگرای سنتی تمایل دارد اصلاح طلبان در انتخابات حضور پیدا کنند به همین میزان هواداران دولت تمایلی به حضور اصلاح طلبان در انتخابات ندارند و به دنبال این‌اند که لیست‌های جداگانه در بین اصولگرایان ارایه شود و به این وحدت تمایلی ندارند.

  • آقای علیرضا حقیقی، واکنش آقای غفوری فرد بازتاب دهنده تمایلات حزب مؤتلفه تشکل قدیمی محافظه کار است و گفته‌های آقای حداد عادل منعکس کننده کمیته داوری جبهه اصولگرایان که در تلاش همگرایی و وحدت در میان تشکل‌های مختلف این جناح. بعد جبهه پایداری هست که چهره شاخص آن محمدتقی مصباح یزدی است و شامل چند وزیر اخراجی دولت است و جبهه ایستادگی که ائتلافی است شامل ۱۱ گروه اصولگرا که گفته می‌شود چهره‌های شاخص آن نزدیکان محسن رضایی‌اند. چه موضوع‌هایی این‌ها را از همدیگر متمایز می‌کند؟

مهم‌ترین موضوعی که می‌شود برشمرد یکی مسئله دوری و نزدیکی این‌ها به آقای احمدی‌نژاد است و آینده‌ای که برای او متصور هستند. دوم نحوه برخورد با جریان اصلاح‌طلبان است و سوم یارگیری‌های درونی که درون این جریان‌ها وجود دارد. این مجموعاً دوری و نزدیکی آن‌ها را نشان می‌دهد و چهارمین عنصر هم اولویت‌های سیاسی و اقتصادی است.

  • آقای مهدی خانبابا تهرانی، با این حساب اینکه اصولگرایان با یک فهرست واحد شرکت کنند در انتخابات یا با چند فهرست رقیب، احتمالش چقدر است؟ این رقابت چقدر تاثیر دارد بر اجازه حضور حامیان دولت در انتخابات آینده مجلس؟

البته اینکه ولی فقیه تاکید را بر این گذاشته از زبان آقای حداد عادل و گفته که بهتر است اصولگرایان با یک لیست بیایند در انتخابات، ‌ روشن است. چون اگر بخواهند با چند لیست بیایند آقای لاریجانی این‌ها در مقابل احمدی‌نژاد این‌ها کم می‌آورند و احمدی‌نژاد این‌ها هم رأی کمتری می‌آورند و اصولاً نشانی از پاشیدگی و پراکندگی صف اصولگرایان می‌شود.

ولی سؤال این است که آیا اصولگرایان قادر به این خواهند بود در انتخابات آینده بدون حضور مردم و اصلاح طلبان و بدون حضور سایر شهروندان ایرانی که دگراندیش‌اند و در انتخابات ۲ خرداد و انتخابات دهمین دور ریاست جمهوری شرکت کردند انتخابات آبرومندانه‌ای برگزار کنند؟

این به نظر من غیرممکن است. چون اصولگرایان بدون توجه به خواست اصلاح طلبان یک تنه دارند می‌رانند جلو. من باورم بیشتر بر این است که جدال‌های درون حکومت معطوف به منافع شهروندان ایران نیست. بیشتر نگاه به منافع گروهی خودشان است. بدون اینکه توجه کنند آب توی کشتی آمده.

من باور دارم که در شرایط کنونی با وضعیت منطقه خاورمیانه از یک طرف و وضع نابسامان اقتصادی فرهنگی درون جامعه ایران، هیات حاکمه جمهوری اسلامی با در پیش گرفتن این انتخابات فکر می‌کند راه چاره‌ای درست کرده.

ولی نشان واقعی این است که این هیات حاکمه در مجموع دچار آنچنان سردرگمی و پراکندگی شده که آقای خامنه‌ای ولی فقیه که با همدستی بخشی از سپاهیان آقای احمدی‌نژاد کودتای انتخاباتی دور دهم را به وجود آورد و در اثر این دست درازی به رای مردم که موجب جنبش گسترده ایران شد به نام جنبش سبز و صدای اعتراض شهروندان ایران گوش فلک را کر کرد، همه می‌دانستند، من فکر نمی‌کنم با تمام این گذشته‌هایی که داشتیم بشود انتخاباتی به وجود آورد که وصله پینه کند این وضعیت نابسامان کنونی ایران را.

الا اینکه به رای مردم تمکین می‌کردند و صدای موسوی و کروبی و آدمهایی که امروز… من نمی‌دانم چگونه می‌تواند انتخاباتی برگزار شود که ولی فقیه از خط اول می‌گوید که آقا باید یک لیست داشته باشید. یعنی تعیین می‌کند همه چیز را. با وجود تمام زندانی‌های سیاسی که ما داریم و آقایان کروبی، موسوی و دیگران با وجود تلاش‌هایی هم که هاشمی رفسنجانی و خاتمی و موسوی و کروبی کردند در انتخابات دوره قبل زنهار دادند به آقای خامنه‌ای آقای خامنه‌ای آمد در کلام آخر گفت من به آقای احمدی‌نژاد از همه نزدیک‌تر هستم، حالا اختلاف بین آقای احمدی‌نژاد و خود ولی فقیه و بخشی از اصولگرایان… این بازار آشفته را فکر نمی‌کنم با بوق و کرنای انتخابات بشود آرام شود. من باور ندارم که انتخابات این دور علی رغم وحدت خود اصولگرایان بتواند انتخاباتی باشد که مردم را به پای صندوق‌ها بیاورد.

مردم پاسخ خودشان را می‌خواهند از این هیات حاکمه که چرا دست درازی به رای آن‌ها کردند و آن‌ها هم فریاد زدند که رای ما کجاست. این انتخابات بی‌رونق است علی رغم تمام تلاش‌هایی که دربین جناح‌ها می‌شود.

باور من بیشتر بر این است که اصلاحات کنونی ایران باید شاخص داشته باشد و یک برنامه مدون داشته باشد. و آن برنامه عبارت از تغییرات ساختاری در نظام جمهوری اسلامی است. هر چند یک بازنده است در جنبش اصلاح‌طلبی ایران.

به همین دلیل است که احمدی‌نژاد و آقای اسفندیار مشایی حالا به شکل صوری هم شده فهمیده‌اند. یک مقدار بوق ناسیونالیستی می‌زنند یک مقدار حرفهای ضد حجاب می‌زنند… که به قول خودشان آن ۱۵ میلیون رای آن ور را هم این دفعه جلب کنند. به هر حال بازار آشفته است. آنچه که از شواهد تاکنون معلوم می‌شود.

  • آقای گرامی مقدم، رقابت‌های موجود در میان اصولگرایان که به آن اشاره می‌کردید توضیح بیشتر می‌توانید بدهید که بر روی امکان و اجازه حضور اصلاح‌گرایان در این انتخابات تا چه حد می‌تواند اثر بگذارد.

اصلاح‌طلبان در این دوره… خوب آقای خاتمی شروطی را مطرح کردند که این شروط از یک جهت می‌توانیم بگوییم شرایط حداقلی است که حضور پیدا کنند.

از طرف دیگر نگاه دیگری را آقای موسوی خوئینی‌ها داشتند، مجمع روحانیون، ‌ این گونه هم مثال زدند که خانواده‌ای که دو سال قبل در انتخابات شرکت کردند حالا رو دستشان آسیب‌هایی و خسارت‌هایی مانده، ‌ تعدادی از افراد کشته شده‌اند و تعداد زیادی زندان‌اند و دو نامزد اصلی انتخابات در حبس خانگی هستند، حالا به این خانواده گفته شود که شما بیایید در عروسی هم شرکت کنید.

خوب معلوم است که نمی‌شود. یعنی نگاه آقای موسوی از این جهت دیگر است که اساساً ما اصلاح طلبان خودمان شرایط حضور در انتخابات را نداریم. یعنی این شرایطی که آقای خاتمی می‌گویند شرایط حداقلی است…

انتخابات رقابت است. برای رقابت هم باید امکاناتی وجود داشته باشد و احزاب مشارکت و مجاهدین که ابلاغشان آمده برای انحلال، ‌ اعتماد ملی که تعطیل است دو سال است و کارگزاران که جلساتش معلق است و ده‌ها گروه دیگر اصلاح طلب.

بنابراین مشخص است که در یک چنین شرایطی که هیچگونه فعالیت حزبی نبوده امکان رقابت هم وجود ندارد مگر اینکه حاکمیت در زمان باقیمانده شرایطی برای آن‌ها به وجود بیاورد و ورود به انتخابات کنند. البته ما هیچگونه نشانه‌ای در حال حاضر نمی‌بینیم که یک چنین اراده‌ای در حاکمیت وجود داشته باشد.

از آن طرف اصولگرایان در صورتی که به همین منوال شرایط را داشته باشیم، حتما وحدت در بین آن‌ها اتفاق نخواهد افتاد و آقای احمدی‌نژاد با نگاهی که به انتخابات دوره یازدهم ریاست جمهوری دارد تمایل شدیدی دارد به هر ترتیب لیست جداگانه‌ای در مناطق مختلف بدهد.

با توجه به اینکه این انتخابات مجلس انتخاباتی است که بیشتر محلی و منطقه‌ای و قومی است من پیش بینی می‌کنم که ۵۰ تا ۶۰ درصد مردم در این انتخابات شرکت می‌کنند.

اما بیشتر فعالیت دولت در حوزه افراد تهیدست و افراد زیر خط فقر شکل می‌گیرد و یارانه‌هایی را که توزیع کرده بسیار موثر بوده این طبقه حتما در انتخابات حضور پیدا می‌کنند و حتماً بخشداران و فرمانداران هم جهت گیری این آرا و رضایتمندی آن‌ها را و ادامه این شرایط را برای افرادی که اکثر آن‌ها در روستا‌ها و حاشیه شهر‌ها ساکن‌اند ایجاد خواهد کرد، با این شرایطی که وجود دارد به سمتی خواهیم رفت که رقابت در بین اصولگرایان خواهد بود. یک جبهه اصولگرایان سنتی می‌توانم نام بگذارم، البته این نامگذاری من نسبی است، و یک جبهه هم به صورت مطلق حامیان دولت.

  • آقای حقیقی، آقای گرامی مقدم اشاره کردند به شروطی که محمد خاتمی قبلا مطرح کرده بود برای شرکت اصلاح گرایان در انتخابات ولی فعلا آن طوری که آقای گرامی مقدم و بسیاری از آگاهان دیگر می‌گویند آن شروط به طور کامل دست کم عملی نشده. بحث‌هایی هم بوده در مورد مزایای شرکت این جناح در انتخابات و حتی وارد شدن در ائتلاف با اصولگرایان منتقد دولت که با واکنش اصلاح گرایان نزدیک‌تر به میرحسین موسوی و مهدی کروبی مثلا مصطفی تاجزاده رو به رو شد. در این سوی طیف سیاسی اصلاح گرایان صف آرایی چگونه است؟

در درون اصلاح گرایان نگاه‌های مختلفی وجود دارد، یک نوع تشتت آرا وجود دارد و اتفاق نظر وجود ندارد. مضافا اینکه بخشی از موثر‌ترین نیروهای اصلاح طلب در زندان‌اند. احزاب سیاسی آن‌ها هم کمابیش منحل شده و خارج شده از مدار سیاسی رقابت‌های درون حاکمیت.

مشکل اساسی این است که این سووال کلیدی باید مطرح شود که راه حل خروج از این بحران چیست؟ آیا بایستی رفت به سمت تغییر کل نظام یا انتخابات آزاد برگزار کرد؟ انتخابات آزاد می‌دانید یک شاخص‌های یک تا چهل دارد.

هیچ انتخاباتی در دنیا آزاد صد در صد نیست. یک جاهایی ممکن است آزادی انتخابات باشد ولی عادلانه نباشد و یک جایی ممکن است عادلانه باشد و آزاد نباشد. همه این مشکلات وجود دارد در مساله انتخابات. بنابراین ما باید نزدیک شویم به یک انتخابات کاملا آزاد. آیا انتخابات در ایران آزاد بوده همیشه؟ نه، انتخابات آزاد نبوده اما مؤثر بوده. یعنی همه انتخابات در سرنوشت سیاسی ایران موثر است به لحاظ اینکه بخشی از منابع قدرت در اختیار مجلس است و تاثیر دارد.

بنابراین چون موثر است می‌شود از زاویه‌های دیگر به این موضوع نگاه کرد. واقعیت این است که قدرت سیاسی حاضر کارت دعوت برای کسی برای حضور در انتخابات نمی‌فرستد. علتش هم این است که چون دولت نفتی است و در حال حاضر احساس می‌کند که می‌تواند خودش بدون حضور اصلاح طلبان مساله را حل کند… و این موقعیت را به سمت یک موقعیت تثبیت شده پیش ببرد.

اینجا باید دقت کرد و از زاویه این سو نگاه کرد. از زاویه اصلاح طلبان. آن‌ها مساله‌شان مساله خانه خودشان احساس کند و یک کم موضوع را حل کند.

انتخابات چند تا کارکرد دارد. می‌تواند کارکرد رسانه‌ای داشته باشد می‌تواند کارکرد گفتار سازی داشته باشد و می‌تواند کارکرد کسب قدرت کامل باشد و می‌تواند کارکرد آزمایشی باشد برای اینکه بتوانید تمرین‌هایی کنید و نیرو‌هایتان را بسیج کنید. مثل روشهایی که احزاب مذهبی ترکیه در دهه‌های ۶۰ و ۷۰ انجام دادند. بار‌ها هم منحل شدند ولی مستقیم و غیرمستقیم شرکت کردند و یا روشهای اخوان المسلمین در مصر.

دری است که بایستی باز شود. این در نه با انقلاب باز می‌شود و نه با خشونت. بایستی حضور داشت و پیگیری کرد. گاهی اوقات با گفتار ساخت و گاهی اوقات رسانه کرد انتخابات را و این تصوری که حضور در انتخابات مشروعیت ایجاد می‌کند برای یک سیستم این یک تصور کاملا غیر معقولی است.

برای اینکه اگر انتخابات درست برگزار شود می‌شود برای سیستم مشروعیت ایجاد کند. اگر درست برگزار نشود، ‌ انتخابات نه تنها مشروعیت ایجاد نمی‌کند خودش مشروعیت زدایی می‌کند.

همین انتخابات ۸۸ باعث شد سیستم با بحران‌های سیاسی بیشتری مواجه شود علی رغم اینکه تعداد شرکت کنندگان بیشتر از انتخابات دیگر بوده. این موضوعی است که باید به آن توجه کرد. مهم این است که اصلاح طلبان از زاویه چه کارکردی به انتخابات نگاه کنند و چه اهدافی داشته باشند و سوم اینکه بایستی یک رهبری واحد داشته باشند.

در حال حاضر به نظر من تنها کسی که این شایستگی را دارد و امکان را دارد در فقدان آقای موسوی و کروبی، آقای خاتمی این امکان را دارد که محور اجماع نیرو‌ها شود به خاطر اینکه هم از اعتبار بین المللی برخوردار است و هم اینکه از زاویه جناح‌ها و اصناف مختلف درون نظام و بخشی از حاکمیت معتبر‌ترین شخص شناخته می‌شود و کسی است که تجربه نشان داده است که منافع ملی را مقدم می‌داند و حاضر است نام و نان و آبروی خودش را در پی آن بگذارد.

  • آقای خانبابا تهرانی، حرف‌های آقای حقیقی را این طور هم می‌شود برداشت کرد که شرکت در انتخابات مجلس یک بحث است و استفاده از فضای انتخاباتی برای پیشبرد خواسته‌های اصلاح گرایان، تحول طلبان و جنبش سبز بحثی است جدا. در این باره چه عواملی می‌تواند مد نظر مخالفان اصولگرایان قرار گیرد؟

آنچه که آقای حقیقی فرمودند چیزی نیست که از مد نظر نیروهای اپوزیسیون در داخل و خارج کشور دور بوده باشد. انتخابات را فرصت خوبی دانسته‌اند، ‌ شرکت کرده‌اند،‌ چه در دوم خرداد و چه بعدش اصلا تمام انتخابات و تا همین دوره قبل، موجب این شد که مردم حضور پیدا کنند و با حضور خودشان به آگاهی‌هایشان افزوده شود.

ولی انتخاباتی که می‌خواهد این بار درست شود وقتی که کل الاجمعین افراد هیات حاکمه که سالهای دراز در این جمهوری اسلامی کار کرده‌اند از بهزاد نبوی بگیرید تا آقای موسوی و کروبی همگان در زندان‌ها هستند.

این دیگر حداقلی بود که آقای مصلحی مثل آقای خاتمی آمده بیان کرده گفته اگر می‌خواهید سالم باشد انتخابات حداقل آزادی‌ها را رعایت کنید احزاب را آزاد کنید و زندانی‌ها را آزاد کنید. این‌ها به این هم راضی نیستند. این‌ها عروس و داماد را از یک حجله می‌خواهند ببرند. فقط اصولگرایان. خوب این‌ها به نظر من بخشی از سوداگران کشور‌اند.

من این طور فکر می‌کنم که برنامه سیاسی که مخرج مشترک مشکلات هیات حاکمه ایران از یک سو یعنی تنگنا‌ها و مشکلات و از سوی دیگر خواسته‌های مردم نباشد و از آن پلاتفرم سیاسی ندهیم موفق نخواهد شد. از این دنده به آن دنده فرج خواهد بود و من فکر می‌کنم آزموده را آزمودن خطاست.

تنها راهی که باید انجام داد، همراه تمام آن نیروهایی که در انتخابات قبلی بودند یا همین الان در کشور حضور دارند برای ایجاد یک فضای سالم و برگزاری یک انتخابات آزاد که به بازنگری قانون اساسی بیانجامد… چون بحث در آنجا هم هست. باید ما دنبال چنین جنبشی را بگیریم. همه فکرمان را گذاشته‌ایم در این جناح و آن جناح.

الان آقای احمدی‌نژاد مثلا با آقای خامنه‌ای سرشاخ شده. اصولگرایان بسم الله می‌زنند به اصلاح طلبان و آقای باهنر که خواهش می‌کنم تشریف بیاورید در انتخابات شرکت کنید. که چه؟ که مجلس گرم شود.

مثلا فرض کنید بخشی از اصلاح طلبان بیایند با اصولگرایان آشتی کنند بتوانند قضیه را پیش ببرند. خوب این امکان ندارد. این به آبرو و حیثیت آن نیرویی ربط پیدا می‌کند که موجب یک جنبش بزرگی در جامعه ایران شدند. چه در دوم خرداد و چه در جنبش سبز. که یک جنبش رنگین کمان بود و هست.

من فکر نمی‌کنم با این جریانی که درست کرده‌اند که یک طرف می‌گویند جریان فتنه و یک طرف می‌گویند جریان انحرافی و بقیه هم که حسابشان روشن است. این هیات حاکمه چند تکه شده. یک موقع اصلاح طلب و اصولگرا بود.

آقای ولی فقیه هم به نظر من کارتش را سوزانده در بازی که با انتخابات قبلی کرده. الان هم اوضاع منطقه طوری است که موجب نگرانی هم شهروندان ایران شده و هم هیات حاکمه روی پای خودش می‌لرزد.

هر آن ممکن است اتفاق بیافتد و من امیدوارم که در کشور ما همانطور که دوست قبلی ما گفت یک طور باشد که به خشونت نیانجامد. چون به نظر من از خشونت فرزند گورزادی به دنیا می‌آید. بلکه امیدوارم مردم ایران روی همین خط صلحجویانه و مسالمت آمیز حرکت کنند ولو اینکه به یک جنبش اجتماعی بیانجامد و به یک انتخابات آزاد.

هیچکس به نظر من،‌ آنهایی که به تمامیت ارضی ایران و مصالح ملی ایران فکر می‌کنند می‌دانند که چه خطری بالای سر ایران بال بال می‌زند. این بخشی از هیات حاکمه ایران است که به نظر من به این مسایل و مصالح ملی ایران فکر نمی‌کند.

من باور ندارم این انتخابات بتواند گرهی باز کند. به قول دوست قبلی این انتخابات انتخابات مجلس نهم است و انتخابات بعدی باز در پیش است. من فکر می‌کنم ما باید یک مقدار جدالهای درون هیات حاکمه و وضعیت ایران را جدی‌تر بگیریم.

درک غلطی که از جدال با رحیم مشایی راه افتاده به نظر من ما را به انحراف می‌برد. همین درک هم که اصولگرایان بسم الله می‌زنند به اصلاح طلبان برای منافع خودشان است و به سود سیاست اصلاح طلبی در ایران نیست.

من فکرم بر این است که اگر این جریان به همین ترتیب بخواهد ادامه پیدا کند بخش‌های زیادی از نیروهای اپوزیسیون ایران چه در خود جمهوری اسلامی هستند عمدتا فاتحه اصلاحات درون حاکمیتی را خواهند خواند و باور ندارند که می‌شود و آن وقت وضعیت بدتری به وجود می‌آید که امید است یک جوری عقلانیت حاکم شود و به آرای مردم مراجعه شود و اصل حاکمیت مردم فکر شود چون در دستور ولایت مطلقه فقیه حاکمیت مردم نیست.

من به هر حال امیدی به راه حل انتخابات مجلس نهم ندارم. اینکه آقای حقیقی می‌فرمایند حضور در انتخابات یک فرصت است، درست است. چند جور می‌شود در انتخابات حرکت کرد.

الزاما انتخابات به این معنی نیست که آن مجلس با وجود ولایت فقیه و حکم حکومتی بالا بتواند اصلا چنین چیزی را به وجود بیاورد. بلکه خود حرکت در جهت جنبش عمومی که تا حالا بوده و تقویت آن جنبش درست است، یک فرصتش هم انتخابات است. نه الزاما انتخاب کردن کسی. بلکه جبهه امتناع هم می‌تواند خودش یک حرکت بزرگ باشد در کشور ما در مقابل این وضعیتی که به وجود آورده‌اند.

  • آقای گرامی مقدم، می‌رسیم به جمعبندی بحث. از شما این سؤال را دارم که این انتخابات در مقام هشت رأی‌گیری مجلس در سی و‌ اند سال گذشته چه ویژگی دارد؟

من به این سؤال حتما جواب می‌دهم. اگر اجازه بفرمایید یک توضیح کوتاه بدهم در مورد فرمایشات آقای حقیقی که ما اصلاح طلبان چون اسم‌مان اصلاح‌طلب است تنها راه اصلاح جامعه را و منافع ملی را از راه صندوق رای می‌دانیم.

حتی من یک گام جلو‌تر می‌گذارم کسانی که معتقدند در انتخابات نظارت بین‌المللی صورت بگیرد آن را هم ما قبول نداریم بلکه معتقدیم ساز و کاری که در قانون اساسی وجود دارد و در جمهوری اسلامی هست کفایت انتخابات سالم را دارد به یک شرط که سلیقه‌های حزبی و گروهی و جریانی مداخله نکنند در قانون، ‌ قانون انتخابات ایران مشکلی به لحاظ سلامت انتخابات نخواهد داشت.

اما ما در مجلس‌های هفتم و هشتم و انتخابات گذشته اتفاقا انتخابات را فرصت تلقی کردیم و ورود پیدا کردیم چون می‌دانستیم بعد از انتخابات مجلس هشتم که ما فقط ۹۰ کرسی را در رقابت امکان داریم و بقیه اصلاح طلبان رد صلاحیت شده‌اند. بنابراین حضور پیدا کردیم.

شرکت نکردن در انتخابات و سامان دادن همین که فرمودند احزاب ما تعطیل‌اند و خیلی از افراد زندان هستند اتفاقا انتخابات را ما یک فرصتی می‌دانیم که در آنجا دیدگا‌هایمان را مطرح کنیم و اعلام کنیم که فعلا شرایط شرکت نداریم اما خودمان را آماده می‌کنیم و شرایطمان را اگر حکومت به ما ندهد خودمان فراهم می‌کنیم، به هر حال ما باید توجیه کنیم این حداقل… ما که نمی‌پذیریم این رای اعلام شده اما همین ۱۵ میلیون یا ۱۴ میلیون را باید توجیه کرد. یا به عبارت دیگر این دو میلیون و خورده‌ای که در تهران به آقای موسوی رأی داند این را باید توجیهی داشته باشیم برای اینکه ورود به انتخابات پیدا کنیم.

برای خانواده اصلاح طلب چه توجیهی داریم که امکان حضور در رقابت نداریم، از قبل می‌دانیم شکست خوردیم ولی ورود پیدا می‌کنیم. اما این انتخابات و انتخابات گذشته به اعتقاد من به لحاظ سیاسی همین شرکت کردن اصلاح طلبان یا شرکت نکردن و یا حداقل شرکت کردن بعضی از چهره‌ها آن هم به صورت مستقل و نه به عنوان گروه بزرگ اصلاح طلب اتفاق می‌افتد اما در آرا به نظر من می‌رسد که ما شاهد این نباشیم که به صورت معناداری آرا کاهش پیدا کند چون انتخابات مجلس انتخابات محلی است و در اکثر شهرستان‌ها مردم حداکثری شرکت می‌کنند به دلیل اینکه قومیت‌ها و شخصیت خود افراد بسیار موثر است و انتخابات حزبی نیست.

فقط در کلانشهر‌ها مثل تهران تبریز و مشهد قطعا در آنجا آرای اصلاح طلبان که سیاسی است و لیست نمی‌دهند حتما غایب بزرگ این انتخابات خواهد بود.

  • آقای حقیقی، ویژگی این انتخابات از لحاظ اکثریت و اقلیت مجلس بعدی به نظر شما چیست؟

مجلس بعدی؟ خوب بستگی دارد چه اتفاقاتی می‌افتد. گفتم انتخابات بستگی دارد به فاکتورهای بین‌المللی، مسئله تحریم اقتصادی ایران، بحرانی که الان در سوریه است و همه این‌ها تاثیر می‌گذارد در موقعیت توازن قوای درون حاکمیت و انتخابات.

اصلا ممکن است آقای احمدی‌نژاد این پرچم استقلال خودش را به گونه‌ای بالا ببرد و اختلافات به گونه‌ای شود که حتی ممکن است ایشان مسند ریاست جمهوری را یا ترک کند یا استعفا بدهد و یا وادار به استعفا شود و عدم کفایت بگیرد. همه این‌ها تغییراتی است که اتفاق می‌افتد.

من معتقدم بایستی جریان اصلاح‌طلب پلان‌های الف و ب و پ داشته باشند. ثبت نام با شرکت در انتخابات تفاوت دارد. یکی از روشهایی که می‌شود بسیج انتخاباتی کرد بدون اینکه هزینه‌ای را برای مردم ایجاد کند ثبت نام در انتخابات است.

ثبت نام با شرکت تفاوت می‌کند. یعنی ممکن است دو میلیون سه میلیون آدم ثبت نام کنند. همین ثبت نام کردن نشانه این است که جامعه معتقد است مجلس کارکرد خودش را در نظام ندارد. نکته دوم این است که صحبت‌هایی که آقای خانبابا تهرانی می‌کنند در مورد روشی به سمت انتخابات آزاد، انتخابات آزاد برای اینکه رفراندوم شود یا قانون اساسی عوض شود، ‌ این‌ها یک پروژه درازمدت است.

شما در مورد این پروژه کوتاه مدت باید نظراتی داشته باشید در عین حال می‌توانید چشم به پروژه‌های درازمدت داشته باشید. مساله اساسی این است که بدون تمرین سیاسی و بدون بسیج نیرو یا بدون اینکه روش‌هایی را بیازمایید و انتخاب کنید… دری است که باید درش کوبید که باز شود.

همه دنیا همینطور شده. یا باید به سمت روش‌های انقلابی رفت و یا روش‌هایی که مداخله خارجی است. این‌ها روش‌های سریع است. غیر از این شما اگر نگاه کنید این روش‌ها به تدریج اتفاق افتاده. روش‌هایی که سریع است باز ممکن است بخشی از جناح حاکمیت بیایند به سمت اینکه تغییر کنند. مثل مصر و تونس. که ارتش این دو کشور مایل بود که هیات حاکمه را حداقل آن دولت مستقر را کنار بگذارد که دیدیم در تونس و مصر چه اتفاق افتاد.

در غیر این صورت باید به روشهایی روی آورد که به تدریج انجام می‌شود و در عین حال این امکان را هم به وجود می‌آورد که شما به عنوان یک نیروی سیاسی حضور دارید در لحظه مومنتوم ایکس. یعنی فضای سیاسی ایران، مناسبات قدرتش همیشه آمادگی این را دارد که تغییرات بنیادی درش ایجاد شود.

در این لحظات است که نیروی سیاسی باید حضور داشته باشد. هر تغییری در حاکمیت چه به لحاظ خارجی و چه داخلی نیازمند نیرویی است که آماده باش در صحنه حضور داشته باشد. تجربه گذشته نشان داده که روشهایی که تحریم می‌کنند باعث می‌شود که مردم کاملا کناره می‌گیرند از سیاست.

اینکه آقای احمدی‌نژاد الان سر قدرت است به خاطر آن فضایی است که همین گفتار‌ها ایجاد کرد: «آقا شورا‌ها چه فایده دارد؟» شرکت نکردند در انتخابات شورا‌ها آقای احمدی‌نژاد شد شهردار و بعد شد رئیس جمهور. هر دو بر مبنای گفتار تحریم ایجاد شد و اینکه این مجلس هیچ فایده و نقشی ندارد.

این دیدگاهی که در سیاست ایده‌آلیست است ولی در روابط اقتصادی رئالیست است، همیشه مشکل ایجاد کرده. این گفتاری است که از زمان شاه بوده در ایران و گفتاری که می‌خواهد دائما انقلاب کند بدون اینکه توجه داشته باشد روشی که دارد ایجاد کند چقدر می‌تواند به اهدافش برسد.

روش درست این است که شما ببینید نیرویتان چقدر است، امکاناتتان چقدر است و چه مانعی رو به رویتان هست، ‌ دولت نفتی است، دولت انقلابی است، ‌ نفت دارد، ‌ مذهب دارد، با چنین وزنه‌ای و مانعی شروع می‌کنید اهدافتان را عوض می‌کنید و چقدر نیرو دارید؟ چقدر هوادار دارید؟ چه روش‌هایی را می‌توانید اعمال کنید؟

می‌نشینید محاسبه می‌کنید و آن موقع تویش در می‌آید. به نظر من سیاست ایران نشان داده مدفن بسیاری از رویا‌ها بوده. ما نباید با طرح‌های فضایی واقعیت‌های سیاسی موجود را نادیده بگیریم.

  • آقای خانبابا تهرانی، در جمع‌بندی به این موضوع هم بپردازید که مهم‌ترین رویدادی که به عنوان یک عامل موثر در انتخابات باید به آن چشم دوخت تا روز رای گیری چیست؟

من فکر می‌کنم که باید یک سیاست داشت برای اینکه مردم در شرایط کنونی ممکن است همانطور که آقای حقیقی گفت بخشی از سر دلخوری یا دلزدگی شرکت نکنند. این درست نیست. باید سیاست فعال داشته باشند. ولو اینکه این یک دفاع فعال باشد در مقابل بازی انتخابات که می‌کنند.

من خیلی هم قبول ندارم که تا بی‌‌‌نهایت می‌شود سر را کوبید به سنگ خارا. آقای حقیقی اگر بخواهد بداند من در تمام انقلابات بوده‌ام، ‌ در انقلابات جهانی و دیده‌ام که تغییرات چه طوری شده. برخی از رهبران این قدر معطل کرده‌اند مثل شوروی و یا چین به جاهای دیگر رفت.

اصلاحات اصولاً این طور نیست که تا ابدالدهر بگوییم اصلاحات ولی استبداد و ارتجاع را حفظ کنیم. به نظر من در شرایط کنونی تنها شعار اصولی این است که این قانون اساسی در تضاد با حاکمیت مردم است. یک قانون آپارتاید و تبعیض گرا است. هیچ دین و آیین و مذهب دیگری را قبول ندارد و شیعه دوازده امامی خودش است و حالا می‌گوید اصولگرا‌ها می‌خواهند صاحب کل خانه شوند که از اول هم کردند.

نه آقاجان این‌ها به خودشان هم رحم نمی‌کنند. من فکر می‌کنم تا ابدالدهر نمی‌شود مردم را بدون استراتژی سیاسی نگاه داشت در می‌دان. از بعد از جنبش بزرگ سبز ایران می‌باید یک استراتژی تبدیل می‌شد و آن استراتژی عبارت از این بود که قدرت ولایت فقیه باید کاسته می‌شد یا پایان داده می‌شد. از طریق مراجعه به آرا.

این بحث را هم آقایان کردند. چه آقای رفسنجانی و چه دیگران مدت‌ها پیش هم گفتند که این قانون اساسی وحی منزل نیست. ولی ما هستیم، آن رهبری که در میدان است باید بتواند برای مردم راه و چاه نشان دهد.

درست است که رژیم الان این‌ها را حذف کرده، دو رهبر نمادین این جنبش یا رهبران جنبش سبز را، ولی این جنبش سبز مثل جنبش ملی شدن نفت، عین جریان‌های بعد از مشروطه می‌ماند در جامعه ما چون تعلق فقط به یک انتخابات ندارد.

این یک اعتراض ملی بود. یک جنبش ملی بود. اگر دیگران نتوانند من فکر می‌کنم سامان می‌دهد این جنبش خودش را. من بدبین به آینده ایران نیستم ولی معتقدم از طریق ولایت فقیه این راه نیست. تحت عنوان اینکه تیرک خیمه است و این مسایل به نظر من بعد از کودتای انتخاباتی دیگر نخ نما شده و رنگی ندارد.

یعنی مردم باید روزی بتوانند، از طریق مسالمت اگر بشود، به صندوق رای… بنده هم اعتقاد دارم و تبلیغ هم کرده‌ام و معتقدم صندوق رای تعیین می‌کند ولی نه صندوق رایی که زیر بغل آقای جنتی و نظارت استصوابی است.