امشب تولد دوست عزیزمان مهدی، فرصتی برایمان بوده است که مبارزات سیاسی چند دههی گذشتهی او را بزرگ داریم.
همچنان که اکثر شما بهتر از من میدانید، بهویژه از میانهی دههی سی شمسی که خانبابا برای ادامهی تحصیل به آلمان آمد مبارزات سیاسی و دانشجوییِ ایرانیانِ خواهانِ آزادی و دموکراسی در خارج از کشور با نام او عجین شده است. تلاشهای اولیه برای همسو کردن محفلهای دانشجویان، به تشکل بیهمتای جنبش دانشجویی در کنفدراسیون دانشجویان ایرانی انجامید، که تأثیری انکارناپذیر در مبارزه با استبداد نظام شاهنشاهی داشت. به جرأت میتوان گفت که از آن سالها نام و آوازهی مهدی خانبابا تهرانی از سرنوشت آن مبارزات و از خوب و بد آن تلاشها غیرقابل انفکاک است. مهدی بی آنکه در چارچوب محصورات و محذورات تشکیلاتی و ارگانهای اجرایی گرفتار آید، بهخاطر ویژگیهای شخصی خود در بطن و قلبِ همهی تصمیمگیریها و سیاستگذاریها قرار میگیرد و واقعاً نقشی بی همتا در سرنوشت و سرانجام این مبارزات عهدهدار میشود. از اواخر دههی ۳۰ تا رسیدن به انقلاب ۵۷ در جنبش سیاسی و دانشجویی خارج از ایران کمتر موردی خواهیم یافت که خانبابا تهرانیِ ما در آن غایب بوده باشد. در اتحادها و اتفاقها همچنانکه در گسستها و انشعابات شاید ناگزیر شاید هم گریزپذیر.
میدانیم که متاسفانه انقلاب ۵۷ مهدی و همهی ما را به خواستهها و آرزوهایمان رهنمون نگردید. آنچه در تصور داشتیم به بار ننشست. بر این نکته مهدی به کرّات و با جرات در گفتارها و مصاحبههای نوشتاری، تصویری و رادیویی انگشت گذارده است و این یکی از آن ویژگیهای شخصی اوست که من نیازمند تصریح می دانم.
پس از انقلاب به اصطلاح شکوهمند، زمانیکه خانبابای ما به اجبار دوباره راه مهاجرت و دوری از ایران گزید، از شورای ملی مقاومت در اول راه تا روزی که در جلسهی افتتاحیهی اتحاد جمهوریخواهان با شعر شاملو به سردمداران نظام خطاب کرد که: «ابلها مردا، عدوی تو نیستم من، انکار توام» در سرنوشت اتحادها نقشی بیبدیل بازی کرده است.
من نمیخواهم بر کارنامهی سیاسی مهدی متمرکز شوم. در بیو گرافی تصویری که پس از این خواهیم دید، تا حدودی گوشههایی از زندگی سیاسی مهدی ترسیم شده است و دیگر دوستانی که امشب سخن خواهند گفت به این نکات خواهند پرداخت. من با اجازهی دوستان نکاتی از ویژگیهای فردی منحصر به مهدی را که خود از نزدیک شاهد بودم، میخواهم بیان کنم:
۱ – شما فرقی نمیکند که در مسائل سیاسی موافق یا مخالف او باشید، بلافاصله اما متوجه خواهید شد که نگاه او به زندگی و به جریانات سیاسی، مدرن و امروزی است.
با اینکه از عضویت در حزب توده گذشته و با انشعاب از آنجا، از پایهگذاران اولیهی سازمان انقلابی حزب توده بوده، یعنی دو جریان سیاسی کم و بیش ارتودوکس مارکسیستی با باورهای ایدئولوژیک و رادیکال، مهدی تهرانی را اما نمیتوان در بند و اسیر «ایسم» معینی حساب کرد. برعکس پدیدههای نو را با گشاده رویی پذیرا بوده است. در روابط بین انسانها و در زندگی روزانه هم امروزی بودن و گشادهرویی به تغییرات از ویژگیهای اوست.
خود را بدهکار گذشته و باورهایش نمیداند. هرچند که در شکلگیریِ آن گذشته نقشی اساسی و تعیینکننده داشته است. چنین این است که دربارهی اشتباهات فکری، سیاسی و تحلیلی مبارزات گذشته کمترین تعصبی بهخرج نمیدهد. برعکس از پیشقدمانِ نقدِ باورهای گذشته، حتا در برخورد به نظام پهلوی و سیستم شاهنشاهی بوده است.
۲ – به توانایی تغییر در ایران، بهویژه قدرت جوانان و مخصوصاً زنان اعتمادی بیخدشه دارد. چنان از رشد و استعداد مردمان کشور مطمئن است، که کوچکترین تردیدی در این باره که هرچه زودتر پرانتز زشت ولایت فقیه ومتعاقبا جمهوری اسلامی بسته خواهد شد، ندارد.
شاید همین اعتقاد به توانایی ایرانیان، او را اینهمه ایرانی میکند. شاید هم برعکس اینهمه ایرانی بودن، او را چنین به توانایی ایرانیان و گل سرسبد بودنشان در منطقه باورمند میکند. ببینید او از ۱۹۵۶ میلادی در اروپاست، باور دارم که در نگاه مدرن از هر اروپایی اروپاییتر است، اما مطمئن هستم که او آهنگ «دلبرم، دلبر» را با سمفونی ۶ بتهوون عوض نخواهد کرد. او بهشکل وصفناپذیری ایرانیست.
۳ – بیست و چهار ساعته درگیر بررسی سیاستِ حال و آیندهی ایران است. آنی از تحلیل اوضاع سیاسی کشور و روندهای احتمالی اوضاع غافل نیست. نه اینکه این پیشبینیها و تبیینهای سیاسی همواره درست باشند. معجوجات سیاست، حکومت و نیز مردم در ایران، چنین امکانی را برای کسی فراهم نمیآورد. مهم اما پشتکار در تعقیب مسائل کشور است. حقیقت آنکه من خیلی مواقع بهجای خانبابا تهرانی از این همه سماجت در پیگیری مسائل ایران، خسته میشوم. بهویژه اینکه این اواخر پزشکان معالج توصیه اکید کردهاند که او کمتر درگیر بحثهای احساساتی و تحریک کننده شود، ولی کو گوش شنوا؟
۴ – خاطرم هست که سالها پیش یکی از دوستان مهدی با توجه به حجم مکالمات تلفنی، خانهی او را به مرکز مخابرات خیابان شمسالعماره تشبیه کرده بود. من آن مرکز مخابرات را نمیشناسم، اما بهیقین باید خیلی شلوغ بوده باشد. شما که اینجا هستید و احتمالاً صدها تن از دوستان مهدی که امشب اینجا نیستند، اگر در چهار گوشهی جهان خبری، گزارشی، اطلاعی و … راجع به مسائل ایران داشته باشید، حتماً از اولین کسانی که با او تماس میگیرید، مهدی خانبابا تهرانی است.
مشکل شما فقط این خواهد بود که کسانی پیش از شما اخبار و اطلاعات دیگری را به مهدی منتقل میکنند! احتمالاً مدتها نصیبِ شما، بوق اشغال تلفن خواهد بود. چندان اغراق آمیز نیست، مهدی و تلفناش را خبرگزاری ۲۴ ساعته بنامیم.
توجه زیاد به مسائل ایران، دامنه و گسترهی فراوان ارتباطات با چهار گوشهی جهان، آشنایی با بیشتر اهالی سیاست و تفکر در ایران، در جمع شخصیتی را شکل دادهاند، دوستداشتنی که دوستاش میداریم.
۵ – حافظهای قوی دارد که توانایی انتقال آنچه را که گذشته و حادث شده به او میدهد. گذشته انگار خاطره نیست در یاد او، بلکه عکس و تصویریست که در دست گرفته، به آن نگاه میکند و شرح میدهد. این خصوصیت با توانایی انتقال و نقل رویدادها او را به روایتگرِ موفقِ تجاربِ گذشته تبدیل کرده است.
۶ – و اجازه دهید در پایان از تصویرسازی بی نظیر او یاد کنم. برای شما هم پیش آمده که مقاله یا نوشتهای خوانده باشید و به نویسندهی آن رشک برده باشید و پیش خود گفته باشید، کاش من چنین مینوشتم. در برابر تصویرسازی مهدی تهرانی، و ایماژی که او از اشخاص رویدادها بهدست میدهد، این احساس ناگزیر به شما دست میدهد. در جملهی کوتاه، بعضی مواقع با چند حرف مختصر، چنان جمعبندی از خصوصیات، تواناییها و ناتواناییهای اشخاص بهدست میدهد که میپنداری ساعتها کار روانکاوانه دربارهی موضوع یا شخص داشته است. هرچند که طنز سهمی در خورد در این تصویرسازیها دارد، اما اکثراً دقیق و گویاست. اما با این حال به صلاح شماست که مهدی را علیه خود برنیانگیزید، که در آنصورت چه ایماژی از شما خواهد داد!
سخت امیدوارم که تولد ۹۰ سالگیاش همراه با بزرگداشت مجللی از او را در ایران برگزار کنیم در حالی که مهدی به آرزوی خود که رهایی کشور از بختک حاکم است، رسیده باشد.
جامهایمان را به سلامتی رفیق نازنینمان بلند میکنیم.
رضا چرندابی