سخن بر سر این نیست که تفکر و اندیشه مهدی خانبابا تهرانی، از بنیاد، پذیرفتنی است یا از بن، مردود شمردنی. میتوان با آنچه او میاندیشد به جد مخالفت ورزید یا یکسر موافقت نمود، اما نمیتوان در کار ژرفنگری و ژرفکاویِ این نگرنده تردید کرد.
هر نگرش او ، خواه ناخواه ، چه با زمان و زمانه و چه با شرط و شرایط بخواند یا نخواند، عصاره سلسلهای است از آزمونها و آزمودگیها و تجربههای برهم انباشته. این تجربهها به وجهی ارگانیک با اندیشههای خانبابا تهرانی ترکیب شده است و لحظهای از ظهور و حضور در حوزه بیان و داوری دور و در نمیماند. از این روست که هرنگرش و هر نگارش او، هر مصاحبه و هر مناظره او خواندنی و شنیدنی و نگریستنی است و نمیتوان از برابر و کنار آن بیتفاوت گذر کرد.
این همه، برآیند تجارب راقم این سطور است که سالهاست با این صاحب نظر نامی گفتگو میکند و مقطع به مقطع نظرهای او را کاویده و منظرهایش را دیده است. خصیصه دیگر هر اختلاط سیاسی – اجتماعی – تئوریک با خانبابا تهرانی بیان بیپرده و بیحفاظ با لحن مستقیم است که سرراست به قلب مطلب و بطن مطلوب میتازد و در این تلاش از واژههای آرایشی میپرهیزد و هرگز نظریههای خود را پشت هیچ سپر مصلحت و درون هیچ سنگر ملاحظهای پنهان نمیدارد.
نظریه چون گل آتشی یا چون لممعه نوری عریان و بیپیرهن و عاری از هرگونه آرایش و پیرایش در فضای کلام او جلوهگر میشود. کلامش فاقد پیچیدگی است و بهرهور از زبان شسته رفته روزگار ماست و لبریز از واژههای گزیدهیی که مطلب را سریع و برقآسا به اذهان گزارش میکند. هرگز دید و دیدگاه این دیدور در لفاف احتیاط و مآلاندیشی و ملاحظهکاری یچیده نیست و از گژآهنگی نمونه و نمودی در این همه نمیبینید. پویایی سیاسی و شم پیشبینی او در بسیاری از نگرشهای وی احساس میشود. نگاه او در بند زمان نمیماند، به دور و دورتر، به دورجای و دورگاه میکشد و میکوشد دروازه زندان اکنون را بشکند تا «از این پس» و فردا و پس فردا را ببیند.
این است برداشت من با یک نگاه سریع به مجموعهای که در دست دارید.
و باری، پرداخت به چراها و چگونگیها ، دغدغه کانونی این صاحبنظر است.
حسین مهری – لس آنجلس